معبــد دل

تا دیگر هوس نکنم...

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۳۶ ب.ظ


و   به    شدن پیدا کرده ام،
به گم شدن!
به  و !
خب مگر خداجان کاری میشود یک دزدی بفرستی سر راهِ من،من را بدزدد و ببرد! هرجا بُرد،فرقی ندارد فقط ببرد 
ببرد و دهانم را باز کند و حرف هارا بکشد بیرون
ببرد و مغزم را کالبد شکافی بکند،ببرد و کمی شانه هایم را بمالد، کمی محکم به پشتم بزند، یک مقدار هم مشت بزند، عیبی ندارد، آنقدر بزند تا بجای حرف ،خون بالا بیاورم!
بعد تر که جراحت و کبودی هایم بهتر شدند مرا بیاورد سرجایم، عیبی ندارد اگر من را در جای قبلی گذاشت،همان جایی که همان آش و همان کاسه است
اما باید به من قول دهد، باید قول بدهد بیاید و باز مرا مدتی ببرد...
اصلا باید در زندگیِ هر ادمی یک دزد وجود داشته باشد..
یک دزدِ بی رحم، یک دزد که ضرب شصتش عجیب خوب باشــد
تا ادمی دیگر هوسِ شلوغ کاری نکند که عینِ خــر وسطِ گل گیر کند..
   ...

 نارنجی_نویس 
 زینب_یوسفی




  • حدیث ...

نظرات (۲)

اوه اوه. حالم بد شد
پاسخ:
الان آب قند میارم
چه متن قوی بود
با بعضی از واژه هاش عجیب حال کردم :)
پاسخ:
مرسی :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی